رسیدن ارداویراف به به بارگاه ایزد تعالی
چون آنجا رسیدم خوره و ورج افزایش( در اوج فروغ و جلال الهی)،دادار اورمزد( خدای آفریننده و خردمند )را دیدم و چندانک کوشیدم در خوره و فریزدان( برای فروغ و شکوه خداوند) نماز برم متحیر و عاجز بمانده بودم
چیزی نتوانستم گفتن آوازی آمدی که ای ارداویراف برگرد و بر شهر خویشتن شو.... هرچه دیدی همه راست گوی نگر تا دروغ نگویی چه تن تو را من میبینم
و من چون آواز شنیدم به روی در افتادم و بعد از روشنی هیچ چیز دیگر نمیدیدم
پس دیگر باره آواز آمدی که گفتی ای ارداویراف مردمان را بگوی راه راست اندر جهان یکیست و هرچه جز آن است همه گمراهیست و مردم را بگوی که نه آنگاه که مال و نعمت بسیار باشند و نه آنگاه که در رنج و محنت باشند پشت بر دین به نکنند و پیوسته اعتقاد و نیت راست دارند و نیکونیت و نیکو کردار باشند و دل در دین اورمزد به افزونی( دل در دین اهورامزدا استوار دارید )و پیغامبری زرتشت سفنتمان استوان و بیگمان دارند( و به پیامبری زرتشت فرزند اسپیتمان با یقین باور داشته باشید) و آن نیکی و دیگران را بگوی که بهر این جهان و آن جهان دین به مزدیسنان از یاد باز نکنید و دست باز مدارید چه که فردا پشیمانی سود ندارد و دیگر باره پا گیتی نگذارند که شما مزد و کرفه کنید( ممکن نیست که دیگر به دنیا بازگردند تا به خاطر آن پاداش و کیفر ببینید) و از خواب غفلت بیدار شوید
احوال چنین نموده آمد از خدای تعالی
ارداویراف نامه مکاشفه نامه ای معراج گونه است مربوط به دوره ساسانیان
همه راحتی در دنیا این چنین است همه راحت با رنج آمیخته است و همه تو را باید و بسیار غم دیگر تو را افزوده است.... مثلاً کسی از ایزد تعالی فرزندی خواهد و ایزد تعالی فرزند بدهد. پیوسته در رنج گرفتار شود که نان و چیزی میبایدش و چون بزرگ شود در غم آن افتد که کتاب و چیزی آموختن، پیوسته میترسد که بیمار شود یا بمیرد یا چیزی به درد آید... یک روز ایشان شاد نباشند این کار جهان چنین است و هر کس را آنچه باشدش خرسند نباشد...پس ویراف این اندرزها به مردم بگوی تا عاقبت نگاه کنند و کار جهان شناسند
ارداویراف نامه( یکی از متون دینی زرتشتی)
اگر شما بهدلیل فقهزدگی و شریعتزدگی عملگرا باشید از همه یک نوع عمل انتظار دارید و وقتی یک نوع عمل انتظار دارید، اولاً هرکسی که آنگونه عمل نمیکند، فکر میکنید که متدین نیست، نمیدانید که متدین است، اما شیوة دیانتپیشگیاش متفاوت است و ثانیاً اینکه اگر بنا بر این شد که بر روی یک نحوة عمل خاص متمرکز شوید و کاملاً بر آن التفات کنید این کار شما به یک نوع استبداد اجتماعی منجر میشود. انسانها را میخواهید مثل قرص آسپرین کنید که یک میلیون آن هم با یکدیگر مو نمیزند. هر که بخواهد تفاوت انسانها را انکار کند، کارش به استبداد کشیده میشود.
مستبد، انسانی است که یک انگاری را از انسان در نظر گرفته و میخواهد همه را اینطور کند.
استاد مصطفی ملکیان
@molanatarighat