کلمه عارف چنان که میدانید از ریشه معرفت میآید و یا از ریشه عرفان که آن هم از معرفت میآید. همه اینها به معنی شناختن و شناسایی است.
اما در شناختنهای ابرآگاهانه و اشراقی و تجربههای معنوی، شخص شناسنده را عارف مینامند. در شناختهای دیگر، شخص صاحب شناخت را عالِم مینامند.
نوادری بوده اند که سخن دیگری گفتهاند. مایلم سخن آنها را هم به گوش شما برسانم. آنها گفته اند کلمه عارف از عَرف میآید. عرف در عربی به معنی "بو " است .
عارف کسی است که بوی حقیقت را میشنود و به دنبال آن روان می شود. یعنی تجربه ای از حقیقت دارد که از بوی او آغاز می شود و نهایتا به روی او برسد. و این از آن نکات نیکوست و من این تفسیر از کلمه عارف را دوست میدارم. اگرچه که اقلیتی به آن فتوا داده اند.
دکتر سروش
۱)تغییر افکار برای تغییر زندگی: قدرت دیدگاه
"وقتی نحوه نگاهتان به چیزها را تغییر میدهید، چیزهایی که به آنها نگاه میکنید تغییر میکنند."
ذهنیت خود را تغییر دهید. پیام اصلی تائو ته چینگ این است که ادراک ما واقعیت ما را شکل میدهد. با تغییر نحوه تفکرمان درباره خود، دیگران و جهان اطرافمان، میتوانیم تجربیات و زندگیمان را دگرگون کنیم. این فقط تفکر مثبت نیست؛ بلکه همراستا کردن افکارمان با جریان طبیعی جهان است.
۲)زندگی در هماهنگی با تائو: پذیرش جریان طبیعی زندگی
"تائو هیچ کاری نمیکند، اما هیچ چیز را ناتمام نمیگذارد."
همراستا با طبیعت باشید. تائو یا خدا جهان را اداره می کند و همه چیز دارای نظم طبیعی خود است با همراستا شدن با این جریان، میتوانیم به شکلی بیدردسرتر و هماهنگتر زندگی کنیم.
۳)پرورش فضایل سادگی، فروتنی و قدرت صبر کردن و اعتماد ...
"سادگی، صبر، فروتنی. این سه بزرگترین گنجینههای شما هستند.
"
فضایل اصلی را بپذیرید. تائو ته چینگ بر اهمیت پرورش فضایل خاصی برای زندگی کامل و حفظ هماهنگی با تائو تأکید میکند. این فضایل فقط ایدهآلهای اخلاقی نیستند بلکه ابزارهای عملی برای پیمایش چالشهای زندگی هستند.
فضایل کلیدی و فواید آنها:
سادگی: کاهش استرس و روشنسازی اولویتها
فروتنی: ترویج یادگیری و روابط هماهنگ
صبر: همراستایی با ریتم طبیعی زندگی
رضایت: رهایی از خواستههای بیپایان و نارضایتی
۴) تمرین عدمعمل و تلاش بیزحمت
"عدمعمل را تمرین کنید. کار بدون انجام."
تسلط بر عمل بیزحمت. مفهوم وو وی، یا "عدمعمل"، در فلسفه تائوئیستی مرکزی است. این به معنای انجام ندادن نیست، بلکه عمل در همراستایی با جریان طبیعی تائو، بدون اجبار یا مبارزه است. این اصل را میتوان در همه جنبههای زندگی، از کار تا روابط، به کار برد.
کاربرد وو وی:
قبل از عمل مشاهده کنید
به شهود و تواناییهای طبیعی خود اعتماد کنید
نیاز به کنترل نتایج را رها کنید
در لحظه مناسب، با کمترین تلاش عمل کنید
اجازه دهید چیزها به طور طبیعی گسترش یابند
با تمرین وو وی، میتوانیم با تلاش کمتر به دستاوردهای بیشتری برسیم، استرس را کاهش دهیم و هماهنگتر با دیگران و محیط خود زندگی کنیم. این درباره یافتن مسیر کمترین مقاومت و کار هوشمندانه به جای سخت کار کردن است.
۵)فراتر از دوگانگی: پذیرش پارادوکس و
وحدت
"وقتی مردم برخی چیزها را زیبا میبینند، چیزهای دیگر زشت میشوند. وقتی مردم برخی چیزها را خوب میبینند، چیزهای دیگر بد میش
وند."
فراتر از تضادها حرکت کنید. تائو ته چینگ ما را به چالش میکشد تا از تفکر دوگانهای که بر بسیاری از ادراکات انسانی غالب است، فراتر رویم. با شناخت ارتباط و وحدت تضادهای ظاهری، میتوانیم درک جامعتری از واقعیت به دست آوریم.
کاربردهای عملی:
هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف را بپذیرید
چالشها را به عنوان فرصتها ببینید
تعادل یین و یانگ را در همه چیزها بشناسید
عدمقضاوت و پذیرش را تمرین کنید
این دیدگاه به ما اجازه میدهد تا با خرد و انعطاف بیشتری با پیچیدگیهای زندگی روبرو شویم. ما را تشویق میکند تا به دنبال تعادل و هماهنگی باشیم به جای گرفتار شدن در مواضع افراطی یا تفکر سیاه و سفید.
۶)یافتن قدرت در نرمی و قدرت
در تسلیم
"هیچ چیز در جهان به نرمی و تسلیم آب نیست. اما برای حل کردن سخت و غیرقابل انعطاف، هیچ چیز نمیتواند از آن پیش
ی بگیرد."
انعطافپذیری را بپذیرید. تائو ته چینگ از استعاره آب برای نشان دادن قدرت نرمی و تسلیم استفاده میکند. این اصل چالشهای مفاهیم متعارف ما از قدرت و قدرت را به چالش میکشد و پیشنهاد میکند که قدرت واقعی در سازگاری و مقاومت نهفته است نه در سختی و زور.
کاربرد ویژگیهای آبگونه:
با شرایط متغیر سازگار شوید
با جریان اطراف موانع را پشت سر بگذارید
به آرامی در طول زمان برای دستیابی به اهداف پافشاری کنید
در مواجهه با ناملایمات آرام و انعطافپذیر بمانید
از نرمی و شفقت برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده کنید
۷)پذیرش رمز و راز: زندگی فراتر از فرم و وابستگی
"تائویی که میتوان گفت، تائوی ابدی نیست. نامی که میتوان نامید، نام
ابدی نیست."
پذیرش ناشناخته . این اصل ما را تشویق میکند تا عدمقطعیت را بپذیریم و نیاز به درک و کنترل همه چیز را رها کنیم.
پیامدهای عملی:
حس شگفتی و باز بودن به زندگی را پرورش دهید
باورها و انتظارات سخت را رها کنید
تغییر و ناپایداری را بپذیرید
در ندانستن آرامش پیدا کنید
به گسترش زندگی اعتماد کنید
با پذیرش رمز و راز و زندگی فراتر از فرم و وابستگی، میتوانیم آزادی، آرامش و همراستایی بیشتری با تائو تجربه کنیم. این دیدگاه به ما اجازه میدهد تا با لطف و اضطراب کمتری زندگی کنیم و به گسترش طبیعی رویدادها اعتماد کنیم به جای تلاش برای تحمیل اراده خود بر جهان.
۱)لائوتسه
در قرن پنجم یا ششم قبل از میلاد، «آیین تائو» را پایهگذاری کرد. وی از فلاسفه بزرگ چین بهشمار میرود. لائوتسه به معنای حکیم سالخورده است. بنا به افسانههای چینی، نام او «وین لی» میباشد که در سال ۶۰۴ ق. م در ایالت «چو» متولد شده و در سال ۵۲۴ ق. م نیز وفات یافتهاست. کتاب مقدس آیین او دائو ده جینگ (کتاب طریقت و تقوی) شامل ۸۱ قطعه جمله قصار است.
وی بنیانگذار فلسفه و مذهب تائوئیسم است؛ مذهبی که آزادیخواه بوده و بر پایه رفتار نیک بنیان نهاده شده که تشریفات و رسوم مذهبی را بیهوده میداند. یکی از مورخان چینی به نام «سزوما چی ین» مینویسد: «لائوتسه از نیرنگ و فرومایگی سیاستمداران نفرت داشته و از شغل خود که کتابدار کتابخانه سلطنتی بوده، خسته میشود و چین را ترک میکند و هیچکس بهطور دقیق نمیداند که او در کجا و چگونه از دنیا رفتهاست.
۲)ژوانگزی (به انگلیسی: The Zhuangzi)؛[الف] چینی :莊子) یا چوانگتسو یا چوانگ تزه ، فیلسوف چینی پرنفوذی بود که در حدود سدهٔ چهارم پیش از میلاد مسیح و در دوره دولت وارینگ میزیست. او را استاد چوانگ نیز میخوانند.
او مهمترین نویسندۀ آیین تائو بعد از لائوتسه از پیروان لائوتسه و مفسر حکمت او، اهل اصالت تصور و رازوری، و مخالف برخی تعالیم کنفوسیوس بود.
فلسفه چوانگ تزه بر مفهوم تائو (Dao) یا راه آسمانی تأکید دارد. تائو نیرویی نامرئی و فراگیر است که جهان را آفریده و همه چیز را به هم پیوند میدهد. چوانگ تزه معتقد بود که انسان برای رسیدن به آرامش و سعادت باید با این نیروی کیهانی هماهنگ شود.
برخی از مهمترین مفاهیم فلسفه چوانگ تزه عبارتند از:
* رویا و واقعیت: چوانگ تزه بین رویا و واقعیت مرزی قائل نبود و معتقد بود که هر دو بخشی از تجربه انسان هستند. او با داستانهای پارادوکسیکال و پرسشهای عمیق، خواننده را به تردید در مورد ماهیت واقعیت وا میداشت.
* سادگی و طبیعی بودن: چوانگ تزه زندگی ساده و طبیعی را میستود و از پیچیدگیها و مصنوعات دنیای مدرن دوری میجست. او معتقد بود که انسان باید با طبیعت هماهنگ شود و از خواستههای مادی و قدرتطلبی دوری کند.
* تساوی همه چیز: چوانگ تزه همه چیز را یکسان میدید و معتقد بود که بین انسان و حیوان، بزرگ و کوچک، زیبا و زشت تفاوتی وجود ندارد.
* بیتفاوتی نسبت به مرگ: چوانگ تزه مرگ را پایان زندگی نمیدانست و معتقد بود که روح انسان پس از مرگ به طبیعت باز میگردد.
. به این حکیم سی و سه مقاله نسبت داده اند که بسیاری از آنها قطعا از اوست . وی تحولات جهان را به شکل دورانی ترسیم می کرد و معتقد بود که اضداد بر یکدیگر تاءثیر می گذارند و از میان می روند. او معتقد به نیست خیر و شر بود و برای بیان اندیشه های خود از تمثیلهای بسیاری استفاده می کرد.
باید به کتابی به نام «ژوانگزی» هم اشاره کرد که گردآوری است از زبانزدها و پارهگفتارهای پراکنده، که ساختارش به «دائو ده جینگ» نزدیک است. این متن در حدود سال ۳۰۰ پ.م تدوین شده و گردآورنده و گاه نویسنده اولیه اش را چوانگ تسه (ژوانگزی:莊子) میدانند.
فلسفه چوانگ تزه تأثیر شگرفی بر فرهنگ و هنر چین گذاشته است. نقاشیهای سنتی چین، شعرهای چینی و حتی هنرهای رزمی مانند تای چی، همه از اندیشههای چوانگ تزه الهام گرفتهاند.
تائوئیسم (Daoism) یک فلسفه و مکتب عرفانی چینی است که بر هماهنگی با طبیعت و جریان طبیعی زندگی تأکید دارد. این مکتب، به ویژه در دنیای امروز، میتواند دستاوردهای مهمی برای انسانها داشته باشد. از جمله این دستاوردها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دستاورد معنوی: در تائوئیسم، هر فرد مسئول جستجوی معنای زندگی خود است و باید راه خود را پیدا کند؛ بنابراین ارتباط هر فرد با "تائو" یا خدا بسیار شخصی و منحصر به فرد است. و بر این امر تاکید شده که هر فرد میتواند خود به صورت مستقیم با تائو یا خدا ارتباط برقرار کند. و در این مکتب به مفهوم تسلیم در برابر نیروی برتر تاکید شده ...در ادیان ابراهیمی به امکان ارتباط مستقیم فرد با خداوند کمتر پرداخته شده و آنها بیشتر معتقدند که این ارتباط از طریق واسطه هایی مثل روحانیت و پیامبران ...امکان پذیر است و تنها راه ممکن برای دینداری تقلید از پیشوایان دینی معرفی میشود
لائوتسه در «تائو ته چینگ» (Tao Te Ching) تأکید میکند که هر فرد میتواند از طریق زندگی ساده، هماهنگی با طبیعت و پیروی از اصول تائو به درک عمیقتری از این اصل برسد. او بر اهمیت تجربه شخصی و دروننگری تأکید دارد و معتقد است که هر کس میتواند با تائو ارتباط برقرار کند.
آرامش درونی و مراقبه: تائوئیسم بر تمرکز بر تنفس، مدیتیشن و تفکر بدون تلاش تأکید دارد که میتواند به کاهش استرس و افزایش آرامش ذهنی و جسمی در زندگی پرهیاهو و شلوغ امروزی کمک کند. تکنیکهای تمدد اعصاب و مراقبه که ریشه در تائوئیسم دارند، به عنوان ابزارهای مؤثری برای کاهش استرس، اضطراب و بهبود سلامت روان شناخته شدهاند.
زندگی در هماهنگی با طبیعت: تائوئیسم به انسانها یادآوری میکند که باید با جریان طبیعی زندگی هماهنگ شوند و از تلاشهای بیفایده برای مقابله با این جریان خودداری کنند. این دیدگاه میتواند برای مقابله با فشارهای زندگی مدرن مفید باشد.
سادگی و طبیعی بودن: یکی از اصول کلیدی تائوئیسم، سادهزیستی و عدم افراط است. در دنیای امروز که مصرفگرایی و پیچیدگیهای زندگی مدرن رو به افزایش است، تائوئیسم میتواند راهی برای بازگشت به سادگی و رضایت از زندگی باشد.
تعادل و پرهیز از افراط: تائوئیسم بر تعادل بین دو قطب مخالف (یین و یانگ) تأکید دارد و این مفهوم میتواند در زندگی فردی و اجتماعی به ایجاد توازن و کاهش تنشها کمک کند
.
انعطافپذیری و پذیرش تغییر: تائوئیسم به انسانها میآموزد که باید با تغییرات زندگی کنار بیایند و در برابر آنها انعطافپذیر باشند. در دوران امروز که تغییرات سریع و غیرقابل پیشبینی هستند، این دیدگاه میتواند به افراد کمک کند تا با آرامش بیشتری با چالشها مواجه شوند.
بهبود کیفیت زندگی: تمرکز تائوئیسم بر سادگی، قدردانی از لحظات حال و اجتناب از افراط و تفریط، به افراد کمک میکند تا کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.
محیطزیستی: با تأکید بر هماهنگی با طبیعت، تائوئیسم به عنوان یک فلسفه سبز شناخته میشود. بسیاری از فعالان محیطزیست از مفاهیم تائوئیستی برای ترویج پایداری و حفاظت از محیطزیست الهام میگیرند.
هنر و خلاقیت: تائوئیسم بر اهمیت تخیل، شهود و بیان خودجوش تأکید دارد. این فلسفه به عنوان منبع الهامی برای هنرمندان و خلاقان در بسیاری از رشتهها عمل کرده است.
در مجموع، تائوئیسم میتواند به انسانهای امروزی کمک کند تا با زندگی سادهتر، متعادلتر و با آرامش بیشتری مواجه شوند، در حالی که به طبیعت و اصول اولیه زندگی احترام میگذارند.
کتاب دائوده جینگ یا تائو ته چینگ
دائو یعنی راه یا خدا، ده یا ته یعنی فضیلت. جینگ یا چینگ یعنی کتاب یا راهنما
دائو دِ جینگ یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین متون فلسفی و عرفانی در تاریخ چین و جهان است. این کتاب توسط لائوتسه، فیلسوف چینی، نگاشته شده که در قرن ششم پیش از میلاد تائوئیسم را بنیان گذاری کرد. البته کهنترین نسخهٔ یافت شده از دائو دِه جینگ متعلق به قرن چهارم ق. م. است
عنوان کتاب به معنای "کتاب راه و فضیلت" است که به دو بخش اصلی تقسیم میشود:
دائو جینگ (راه یا اصول کائنات و بحث های ماورا طبیعه) فصل یک تا سی و هفت کتاب را در برگرفته
دِه جینگ (فضیلت یا اخلاق) از فصل سی و هشت تا هشتاد و یک کتاب را شامل میشود و به تدبیر مُلک و نفس و تن میپردازد.
کتاب دائو دجینگ از 81 فصل کوتاه تشکیل شده است که به صورت اشعار یا حکایات فلسفی نوشته شدهاند. این کتاب به گونهای است که هر بخش میتواند به تنهایی قابل تفسیر باشد و به تدریج آموزههای عمیقی را دربارهٔ زندگی، طبیعت و اخلاق انسان ارائه میدهد. از نظم و نثر، شعر و حکمت، عرفان و زندگی روزانه، تدبیر مُلک و تدبیر تَن میپردازد
محتوای کلی کتاب ذوقی و عرفانی است
دائو چیست؟
* دائو یا تائو به معنای راه، روش، یا حقیقت بنیادین هستی یا خداست. این مفهوم بسیار گسترده و پیچیده است و به راحتی قابل تعریف نیست. دائو را میتوان به عنوان نیرویی نامرئی، بینهایت و همهجا حاضر در نظر گرفت که همه چیز را به هم پیوند میدهد.
محور تعالیم دائو دِه جینگ بر «دائو» است یعنی «حقیقت همه حقائق» و «مبدأ همه مبادی». کلمهٔ «دائو» را از آنجایی که به امری تعریف ناشدنی اشاره دارد، همیشه ترجمه ناشده رها میکنند. «دائو» را آنجا که ترجمه کردهاند، معمولاً به «راه» برگرداندهاند. بنابر نظر لائوتسه اصطلاح «دائو»، به راه یا روش محدود نیست، بلکه «علّت متعالی اولی» است: «یگانگی ازلی»، امر غیرقابل وصف، بی زمان، مبداءِ همهجاییِ گیتی، آنکه جهان را برپا میدارد بیآنکه از خود چیزی خرج کند، آنکه جهان را نگاه میدارد و مهار آن را به دست دارد.
* دائو در دائو دِ جینگ به عنوان اصل اولیه و بینهایت توصیف میشود که همه چیز از آن نشأت گرفته و به سوی آن بازمیگردد.
موضوعات اصلی دائو دِ جینگ
* سادگی و طبیعی بودن: لائوتسه بر اهمیت زندگی ساده و هماهنگ با طبیعت تاکید میکند. او معتقد است که پیچیدگیها و مصنوعات انسانی باعث دور شدن انسان از دائو میشوند.
* عدم مداخله: یکی دیگر از مفاهیم مهم در دائو دِ جینگ، عدم مداخله در جریان طبیعی امور است. به عبارت دیگر، بهتر است به جای تلاش برای کنترل همه چیز، اجازه دهیم که امور به طور طبیعی جریان یابند.
* عدم عمل ووی (Wu Wei): این مفهوم به معنای بیعملی نیست، بلکه به معنای عمل کردن بدون تلاش برای کنترل نتیجه است. در دائو دِ جینگ، عمل کردن به صورت طبیعی و بدون زور و اجبار توصیه میشود.
* تعادل: لائوتسه بر اهمیت تعادل بین نیروهای متضاد مانند یین و یانگ تاکید میکند. او معتقد است که هر چیزی دارای دو جنبه متضاد است و تعادل بین این دو جنبه برای رسیدن به هماهنگی ضروری است.
چرا دائو دِ جینگ اهمیت دارد؟
* تاثیر بر فلسفه و فرهنگ: دائو دِ جینگ بر فلسفه، هنر، ادبیات و فرهنگ چین و سایر کشورهای آسیایی تاثیر بسزایی داشته است.
* اهمیت جهانی: مفاهیم موجود در دائو دِ جینگ همچنان برای بسیاری از افراد در سراسر جهان جذاب و الهامبخش است. این کتاب به ما یاد میدهد که چگونه با طبیعت و خودمان هماهنگ باشیم و زندگی آرامتر و معنادارتری داشته باشیم.
* مناسب برای همه: دائو دِ جینگ کتابی است که برای همه قابل درک و استفاده است. مفاهیم آن را میتوان در زندگی روزمره به کار برد و از آن برای حل مشکلات و تصمیمگیریهای بهتر استفاده کرد.
کتاب دائو دجینگ به دنبال ترغیب انسانها به زندگی ساده و هماهنگ با طبیعت و کائنات است. این فلسفه بهشدت از نگاه فردگرایانه و تلاشهای طاقتفرسا برای رسیدن به هدفهای مادی دوری میکند.کتاب تائو ته چینگ به صورت فلسفی به انسانها میآموزد که چگونه با طبیعت و جهان به طور هماهنگ و با تسلیم در برابر جریان زندگی زندگی کنند.
محتوای دائو دِه جینگ بر اهل حکمت و مترجمان همواره موضوعی است جدلبرانگیز. بیش از هفتصد شرح و تفسیر در سننِ حِکْمیِ شرقِ دور بر «دائودِهجینگ» نوشتهاند و آن را بیش از دویست و پنجاه بار به زبانهای غربی ترجمه کردهاند. دفتری که یقیناً از حیرت برانگیزترین و معمّاییترین کتابها است.
برای نخستین بار در سال 165 م . یکی از پادشاهان چین معبدی به نام لائوتسه بنا کرد و هدایای تقدیم داشت ، ولی تائوئیسم پیشرفت چندانی نکرد تا آنکه در قرن هفتم میلادی این آیین در چین رسمیت یافت . در آن زمان آیین بودا و مکتب کنفوسیوس در چین پیشرفت کرده بودند. افرادی به این عنوان که آیین بودا از کشور هندوستان به چین سرایت کرده و یک آیین بومی نیست ، به ترویج تائوئیسم پرداختند. آنان آداب و رسومی را بنا نهادند و برای چیزهای مختلف خدایانی را مطرح کردند. با این حال ، این آیین در چین پیروان اندکی داشت و کم کم از صحنه بیرون شد. با آنکه دولت کمونیستی چین با افکار مذهبی شدیدا مبارزه می کند، هنوز هم افرادی به جنبه های جادویی این آیین علاقه دارند.
بر خلاف کنفوسیوسیسم که در دورههای مختلف تاریخ چین به عنوان ایدئولوژی رسمی دولتها مورد استفاده قرار گرفته، تائوئیسم بیشتر به عنوان یک فلسفه و سبک زندگی در نظر گرفته میشود. تائوئیسم بر هماهنگی با طبیعت، سادگی و بینیازی از قدرت سیاسی تأکید دارد.
تائوئیسم به جای ساختارهای اجتماعی و سیاسی، بر فرد و ارتباط او با طبیعت تمرکز دارد. این فلسفه به دنبال ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمند نیست.
* کنفوسیوسیسم: کنفوسیوسیسم با تأکید بر سلسله مراتب اجتماعی، اخلاق و تعهد به دولت، بیشتر با ساختارهای سیاسی همخوانی داشت و به همین دلیل در دورههای مختلف به عنوان ایدئولوژی رسمی مورد استفاده قرار گرفت.
* طبیعت پراکنده: تائوئیسم به صورت یک مکتب منسجم و سازمانیافته نبود و به صورت پراکنده و در اشکال مختلف در فرهنگ چین نفوذ کرد.
با این حال، تائوئیسم تأثیر بسیار عمیقی بر فرهنگ، هنر، ادبیات و حتی برخی از جنبههای سیاسی چین گذاشته است. برخی از مهمترین
تأثیرات تائوئیسم عبارتند از:
* هنر و ادبیات: تائوئیسم الهامبخش بسیاری از آثار هنری و ادبی چینی بوده است. مفاهیم مانند یین و یانگ، طبیعت و سادگی در بسیاری از آثار هنری و ادبی چین دیده میشود.
* فلسفه و اندیشه: تائوئیسم به همراه کنفوسیوسیسم و بودیسم، سه رکن اصلی فلسفه چینی را تشکیل میدهد.
* هنرهای رزمی: بسیاری از هنرهای رزمی چینی مانند تای چی و باگوآ از اصول تائوئیسم الهام گرفتهاند.
* طب سنتی چینی: تائوئیسم در توسعه طب سنتی چینی نیز نقش داشته است.
در حالی که تائوئیسم به قدرت سیاسی مشخصی نرسیده است، اما تأثیر عمیقی بر فرهنگ و اندیشه چینی گذاشته است. این فلسفه به ما میآموزد که چگونه با طبیعت هماهنگ شویم، از سادگی لذت ببریم و از پیچیدگیهای زندگی دور شویم.
تائوئیسم بر هنر، ادبیات، پزشکی، و علم چین تاثیر زیادی گذاشته است. بهویژه در دوران سلسلههای مختلف، مانند سلسله هان و تانگ، تائوئیسم به عنوان یکی از ارکان فرهنگی مهم مورد توجه قرار گرفت و فلسفه تائوئیسم بر اخلاق، زندگی روزمره و دیدگاههای مردم تاثیرگذار بود.
تائوئیسم یا دائوئیسم (به چینی: 道教) و (به انگلیسی: Taoism) یا فلسفه تائو، دینی منسوب به لائوتسه فیلسوف چینی که بر اداره مملکت بدون وجود دولت و بدون اعمال فرمها و اشکال خاص حکومت مبتنی است، که در قرن ۶ پ.م در چین با مجموعهای از معتقدات و مناسک و اعمال مذهبی پیدا شد و بعدها با مسائلی فلسفی و عرفانی نقش بست. این اعتقاد اکنون ۲۵۰۰ ساله است و ریشه آن به کشور چین بازمیگردد.
تائو (Tao) یا طریقت تائوئیسم به طور کلی به دو دسته اصلی تقسیم میشود:
تائوئیسم فلسفی: این نوع تائوئیسم بیشتر بر فلسفه و تفکر متمرکز است و به اصول طبیعی و هماهنگی انسان با طبیعت تأکید دارد. مهمترین متون در این بخش، «تائو ته چینگ» اثر لائو تزو است.
تائوئیسم دینی: این نوع تائوئیسم بیشتر به جنبههای مذهبی و آیینی تائو اشاره دارد و شامل پرستش خدایان، مراسم مذهبی و آیینهای خاص است. در این شاخه، آموزههای لائو تزو و چن سیو نیز در کنار آداب و رسوم دینی مورد توجه قرار میگیرد.
این دو دسته در برخی جنبهها همپوشانی دارند، ولی تفاوتهای اساسی در رویکردهای فلسفی و مذهبی آنها وجود دارد.
تفاوت دیوان شمس و مثنوی
مولوی حقیقتا اگر بتوانیم بگوییم در مثنوی، هم معلم است هم عارف است هم واعظ است. یعنی سخنانی می گوید بر سبیل موعظه، سخنانی می گوید برای تعلیم و یاددادن درس زندگی و البته سخنان عارفانه هم دارد
اگر با کتاب لب لباب مثنوی تالیف ملا حسین کاشفی آشنا باشید می بینید که او در آنجا او اشعار مولانا را در مثنوی به سه قسمت تقسیم کرده است: بخش اول شریعت است بخش دوم طریقت است و بخش سوم حقیقت.
در واقع آنچه که عارفانه است و تجربه های شخصی مولاناست در بخش حقیقت جای می گیرد. اما دیوان شمس را چنین تقسیم نمی توان کرد. یعنی در آن شریعت نیست. طریقت نیست. آنگونه سخنان وجود ندارد. تقریبا تمامش حقیقت است. و منظور از حقیقت در اینجا، تجربه شخصی خود عارف است. همانطور که مولانا در مقدمه دفتر پنجم مثنوی می گوید، می گوید که کسی که علم کیمیا گری بلد است این شریعت است یک کسی عمل کیمیا گری بلد است که این طریقت است اما یک کسی کیمیا را بکار برده و خودش طلا شده این حقیقت است. یعنی بر اثر علم و عمل، خودِ او عوض شده است. این طلا شدن خویشتن آن چیزی است که آنها به او حقیقت می گویند. حقیقت یعنی تحقق یافتن یک امر در وجود آدمی
دیوان کبیر مولانا در واقع همه اش از جنس حقیقت است.
دکتر سروش
زندگی و زبان و اخلاق و دین عارفان قابل تقلید نیست
از وقتی که پا به وادی عرفان می گذارند همه چیزشان شخصی می شود همه چیزشان به اصطلاح اینجا کاستومایز می شود یعنی قبایی به قامت خودشان دوخته می شود . اخلاق آنها شخصی است. دین آنها شخصی است. تجربه های آنها شخصی است. زبان آنها شخصی است. همه چیز شخصی می شود.
دکتر سروش
تائو
تائو یا دائو (/taʊ/، /daʊ/; چینی: 道; پینیین: Dàoⓘ) در فرهنگ چینی بهمعنای «راه» و «مسیر» و گاهی نیز بهمعنای «دُکترین» و «اصول» است. بر پایهٔ متونِ سُنتیِ فلسفهٔ چین، تائو شناختِ بی واسطهٔ زندگی است. راهی است که پیروانِ تائویسم باید در آن حرکت کنند.
تائو (Tao) در عمل به معنی راه، خدا، خرد، واژه، معنا و منطق است.
تائو در لغت به معنی "بستر آب" است
تائو بیشکل و بینام، نادیدنی، ناشنیدنی، غیرقابل درک، ولی کاملترین و برترین است. آرام و خاموش، اما در جنب و جوش ابدی است، خود را تغییر نمیدهد، ولی عامل تمامی تغییرها و دگرگونیهاست. ابدی و بینهایت است و ریشه هستی، مادر و آفریننده بودنیها و همه جهان است. انسان، وابسته به زمین است و زمین وابسته به آسمان (کهکشان) و آسمان وابسته به تائو و تائو وابسته به خودش و بس. همه چیز از تائو سرچشمه گرفته و به سوی او باز خواهد گشت.
به گفته لائوتسه، بنیان گذار آیین تائوئیسم ،تائو آغاز تمام اشیاء و موجودات جهان هستى است. خواهان رستگارى و هدایت باید از تائو پیروى کند. آنان که درباره او (تائو) سخن مى گویند، چیزى از او نمى دانند. تائو مانند یک ظرف خالى که در عین حال مى توان از آن آب برداشت، بى نهایت عمیق و با محتوایى بى پایان، بحرى است عمیق که هیچ گاه خشک نمى شود. انسان مى کوشد تا با تائو یکى شود، اما نمى تواند. تائو همه چیز است و هیچ چیز نیست. تائو هم علت است و هم معلول، تمام اشیاء از تائو پدید مى آیند و با تائو زندگى مى کنند و به تائو باز مى گردند. تائو طریق ابدى است که همه مخلوقات از این راه عبور مى کنند. تائو یعنى قاعده و انتظام جهان؛ تائو یعنى نظم و ترتیب عالم و اصل جاویدان که همه پدیده ها از آن نشأت گرفته اند. در تائو، وحدت بر کثرت برترى دارد. تائو قبل از اینکه آسمان و زمین باشند، بوده و بر عالم دیگرى حکومت داشته و وجودش مسلم بوده است. تائو اصل اشیاء است، ولى اشیاء در وجود او راه ندارند؛ چرا که او محتاج نیست و وجودش کامل و تمام عیار است.
باوجود اشکال در فهم، لائوتسه سعی دارد تائو را تفسیر کند. می گوید: «او تصویر بیتصویر و شکل بیشکل است. چیزی است که وجود دارد ولی وصفش نتوان کردن.»
از دیدگاه فیلسوفان قدیم چین هر گونه فعل و انفعالات جهان تحت تأثیر نظامى است که تائو نامیده مى شود. تائو در زبان چینى به معناى راه است و در اصل به بستر رودخانه اطلاق مى شده است. پیروان این فلسفه براى تحولات جهان قانونى ثابت مانند بستر رودخانه قائل بودند و مى گفتند تائو آغاز و انجامى ندارد و پس از پدید آمدن جهان مادى، تائو نیز براى ایجاد تناسب، در آن جریان یافته است. در رساله تائوته چینگ آمده است که هر گاه اشیاء در بستر طبیعى خود سیر کنند با کمال تناسب حرکت خواهند کرد؛ زیرا این حرکت با تائو هماهنگ است، ولى هر گاه چیزى از بستر طبیعى منحرف شود تناسب خود را از دست مى دهد. هدف نهایى انسان باید آن باشد که خود را با تائو هماهنگ کند.
تائو پر خروش نیست بلکه خاموش و بیآزار است که دیده و شنیده نمیشود و باید با حالت کشف و شهود آن را شناسایی کرد. قانون تائو تغییر ناپذیر است. تائو در مقابل همه چیز ثابت و استوار است و هر حرکتی بر خلاف تائو اگر به آخر هم برسد فوری واکنش خواهد داشت.
لائوتسه در نخستین جمله دائو ده جینگ تعریف دائو را امری محال میداند. از اینرو، دائو در پردهای از اسرار نهانی و ازلی مستور است.
فصل 25 تائو ته چینگ می خوانیم:
چیزی غیرمتمایز (نامحدودی که از اجزای گسسته ساخته نشده) و در عین حال کامل وجود داشت که قبل از آسمان و زمین وجود داشت. بی صدا و بی شکل، به هیچ چیز بستگی ندارد و تغییر نمی کند. این در همه جا عمل می کند و عاری از خطر است. شاید بتوان آن را مادر جهان در نظر گرفت. اسمش را نمی دانم؛ من آن را تائو می نامم.
پس تائو مقدم بر جهان فیزیکی است. مستقل و بدون تغییر، در همه جا عمل می کند.
پس از لائوتسه، مهم ترین تائوئیست فلسفی، چوانگ تزو (399–295 قبل از میلاد)، نویسنده متن چوانگ تزو است . افکار او در مورد تائو شبیه افکار لائوتسه است. به عنوان مثال، چوانگ تزو تعلیم می دهد: “قبل از به وجود آمدن آسمان و زمین، تائو به خودی خود از همه زمان ها وجود داشته است… او آسمان و زمین را ایجاد کرده است”
آیا چوانگ تزو به تائو به عنوان خالق نگاه می کند؟ تائوئیست ها به تائو بیشتر به عنوان یک اصل نگاه می کنند تا یک شخص. در واقع، برخی از محققان از تائو به عنوان “نیروی غیرشخصی هستی که فراتر از تمایز است” صحبت می کنند.
تائو در قلب خود، در ذات خود غیرکلامی است، فراتر از محدودیت های زبان. تائو یک تجربه است تا تعریف.
این تائو که بر دنیا حکومت میکند از احساسات بشری خالی است و پدر مهربان بشر نیست
او جهان را نگاه میدارد و مهار آن را به دست دارد.