آثار باستانی بدست آمده از اقوام ساکن در ایران قبل از ورود آریایی ها مثل کاسی ها و لولوبیان نشان میدهد که آنها ایزد یا خدایی به نام میترا نداشتند و میترا به اقوام آریایی مهاجر تعلق داشت.
کهنترین سند مکتوب مربوط به میترا
پیماننامه هیتی–میتانی (حدود ۱۴۰۰–۱۵۰۰ پیش از میلاد) در منطقه آناتولی است
ورود میترا به عنوان یکی از ایزدان زرتشتی در اوستا نشان میدهد که پرستش میترا در ایران از زمان ورود آریاییها (که از ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد به ایران وارد شده بودند ) رایج شده بود و قبل از زرتشت ایرانی ها به پرستش میترا گرایش داشتند
پس مهرپرستی یا آیین مهر آیینی بود که بر پایه پرستش «میترا» (در پارسی میانه «مهر») ایزد نور، پاکی، عهد و پیمان در ایران باستان پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد
از اوستایی که توسط زرتشت نوشته شده فقط گاتها به دست ما رسیده که در آن نامی از میترا نیامده . اوستای امروزی در دوره ساسانیان مکتوب و تدوین شده و در آن میترا ایزدی قدرتمند است
در یشت دهم یا مهریشت، میترا بهعنوان ایزد نور، عهد، نگاهبان پیمان، نظم، و داور معرفی میشود.
همین عدم ذکر میترا در گاتها بیانگر آن است که با ظهور دین زرتشتی و مطرح شدن اهورامزدا، میترا نزد ایرانیان جایگاه قبلی خود را از دست داد و بعد از زرتشت به یک ایزد قدرتمند تحت فرمان اهورامزدا تبدیل شد
به موجب اشارات مطرح شده در گاتها زرتشت سخت با میترا پرستی و مراسم و باورهای آن مخالف بود و زرتشت بدون یادکرد از نام مهر، با کنایات روشن مهرپرستی را نکوهیده است. مهمترین مراسم مهرپرستان قربانی کردن گاو نر بود. پس از ظهور زرتشت به دلایلی مانند مقابله با نمادهای مهرپرستی، ترویج یگانهپرستی، لزوم یکجانشینی و توسعهٔ تمدن، با قربانی کردن گاو به شدت مقابله میشود و حراست و حمایت از گاو مورد توجه خاص زرتشت قرار میگیرد
میترا در هند
نخستین سند آیینی از میترا در هند، ریگودا است (۱۵۰۰–۱۲۰۰ ق.م.)
او در کنار وارونا، ایزد نظم، پیمان و راستی است.
پرستش او در هند کمرنگ و غیرمستقل بود و بعداً محو شد، برخلاف ایران که به شکلی برجسته در اوستا و آیین مهرپرستی باقی ماند.
میترائیسم در یونان و روم
مهرپرستی ایرانیان در حدود قرن اول پیش از میلاد از طریق تماسهای نظامی و تجاری، به ویژه در پیوند با سربازان و بازرگانان، به قلمرو روم و یونان نفوذ کرد و به میتراس تغییر نام داد. این آیین در قرن اول میلادی در سراسر امپراتوری روم، بهویژه در میان سربازان، بسیار محبوب شد و اوج گسترش آن در قرون دوم و سوم میلادی بود.در سراسر امپراتوری روم غربی تا منتهیالیه جنوبی آفریقای رومی و نومیدیا، منتهیالیه شمالی بریتانیای رومی،و به میزان کمتری در سوریه رومی در شرق، محبوب بوده است.
با وجود محبوبیت زیاد، هرگز دین رسمی روم نشد، اما رقیب جدی مسیحیت محسوب میشد. پس از رسمی شدن مسیحیت توسط کنستانتین در اوایل قرن چهارم میلادی (حدود سال ۳۱۳ م) و تصویب قوانین ضد ادیان غیرمسیحی، میترائیسم نیز به تدریج سرکوب و ناپدید شد و تا پایان قرن چهارم تقریباً کاملاً از بین رفت.
نام «میترائیسم» (Mithraism) را در واقع پژوهشگران مدرن، بهویژه خاورشناسان و تاریخنگاران اروپایی قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی بر پایه نام ایزد ایرانی «میترا» (مهر) انتخاب کردهاند تا این آیین را از ریشههای ایرانیاش متمایز کنند. در متون باستانی، پیروان این آیین معمولاً آن را آیین "میتراس" (Mithras) مینامیدند که شکل یونانیشده واژه میترا بود.
وقتی این آیین از ایران به سرزمینهای غربی مثل یونان و روم رسید (احتمالاً توسط سربازان، بازرگانان یا بردگان شرقی)، تغییرات زیادی در آن ایجاد شد. در روم، میتراس تبدیل به یک خدای جنگاور و ناجی کیهانی شد که با گاوکشی (Tauroctony) اسطورهایاش نماد آفرینش و زندگی و دارای آیین و مراسمی رازآلود بود.این تصویر در ایران وجود نداشت و ساخته و پرداخته ذهن رم بود. همچنین عناصر اسطورهشناسی یونانی هم با آن ترکیب شد.
در نتیجه، مهرپرستی ایرانی که ظاهراً ابتدا مستقل بود(این استقلال فقط یک گمان است ولی سند قطعی ندارد)و بعداً بخشی از آیین زرتشتی یا مزدایی شد، وقتی به غرب رسید، دگرگون شد و شکل جدیدی به خود گرفت که دیگر کاملاً با ریشه شرقی خود یکسان نبود.
با اینکه میتراس نقش آفرینندهی کل جهان را نداشت و حتی در برخی روایتها تابع خورشید و یک واسطه و میانجی بود، اما با اسطورهی خاص، آییننامهی دقیق، و مناسک سلسلهمراتبی، به شکل یک کیش کاملاً مستقل و عمیق درآمد – چیزی که حتی از بسیاری از خدایان المپنشین هم پیچیدهتر بود.
البته از مهرپرستی ایرانی منابع قابل توجهی باقی نمانده و پژوهشگران بر اساس آثار و منابع باقی مانده این نظریات را مطرح می کنند.
❇️پس میترا در ایران مهر نام گرفت در هند میترا بود و در یونان و روم میتراس