یگانه پرستی

درباره خداوند و معنویت

یگانه پرستی

درباره خداوند و معنویت

طوفان

بررسی طوفان نوح در تاریخ


داستان طوفان بزرگ یکی از مشهورترین روایت‌های جهان است که در ادیان بزرگ و فرهنگ‌های گوناگون به شکل‌های مختلف بیان شده است. یافته های باستان شناسی هم بیانگر آن است که داستان طوفان در اسطوره ها و داستان های سومری اکدی و بابلی با روایات گوناگون و جزییات متفاوت هم مطرح شده 


الواح تاریخی


در اواخر قرن نوزدهم، باستان‌شناسان اروپایی در منطقه‌ی بین‌النهرین (عراق امروزی) به حفاری پرداختند. در این حفاری‌ها، مجموعه‌ای از لوح‌های گِلی کشف شد از تمدن سومری، اکدی و بابلی که به خط میخی و به زبان‌های سومری و اکدی نوشته شده بودند.


الواح سومری


قدیمی‌ترین نوشته‌ای که تاکنون دربارهٔ داستان طوفان به دست آمده، سنگ نوشته‌هایی است که از سومریان یافت شده است. این سنگ نوشته‌ها در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده‌اند، قهرمان طوفان در سنگ نبشته‌های سومری، شخصی به نام زیوسودرا است.


این لوح روایت می‌کند که خدایان برای نابودی بشر سیلی فرستادند، اما زیوسودرا به فرمان الهی کشتی ساخت و از فاجعه جان سالم به در برد.


الواح اکدی


لوح‌های آتراهاسیس متعلق به حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد هستند.در این متن، خدایان ابتدا انسان را برای کار و زحمت آفریدند، اما پس از افزایش جمعیت و سر و صدای زیاد انسان‌ها، تصمیم به نابودی آن‌ها گرفتند. اَتراحاسیس، که مردی دانا و برگزیده بود، به فرمان خدای ائا (انکی) کشتی ساخت و از سیل نجات یافت


الواح بابلی


الواح بابلی درباره داستان گیلگمش است. اسطوره گیلگمش در الواح سومری ۵۰۰۰ سال پیش وجود داشتند ولی در داستان اولیه ، چیزی به نام طوفان وجود ندارد و طی قرنهای بعدی بر اساس الواح اکدی داستان طوفان به گیلگمش اضافه شد.  قدمت این سنگ نوشته های بابلی به ۱۱۰۰ قبل از میلاد مسیح می‌رسد


حماسه گیلگمش 


گیلگمش شاه اوروک است، نیرومند اما خودکامه.

مردم از خدایان میخواهند  کسی را خلق کنند که با گیلگمش مبارزه کند خدایان موجودی به نام انکیدو را می آفرینند.

گیلگمش و انکیدو اول با هم درگیر می‌شوند ولی  بعد  از مدتی رابطه دشمنی به دوستی تبدیل میشود و با هم سفرهای قهرمانانه می‌روند  کشتن غول‌ها، جنگیدن با ایزدبانوان، سفر به جنگل‌های دور..

وقتی انکیدو می‌میرد، گیلگمش دچار بحران وجودی می‌شود و  می‌فهمد فناپذیر است 

به‌دنبال راز جاودانگی می‌رود و با شخصیتی به نام  اوتاناپیشتیم (بازمانده‌ی طوفان بزرگ) دیدار می‌کند 


اوتاناپیشتیم برای او داستان طوفان را بازگو می‌کند.در پایان یادآوری می‌کند که جاودانگی را در شرایط ویژه پس از طوفان، خدایان به او بخشیدند، چیزی که برای گیلگمش تکرار نخواهد شد. و درمی‌یابد که مرگ سرنوشت حتمی انسان است و جاودانگی فقط برای خدایان است


گیلگمش ناامید از دستیابی به جاودانگی به اوروک بازمی‌گردد


او دیوارهای شهرش را دوباره می‌سازد و آوازه این یادگار ماندگار است که سبب آسایش اوست.



داستان اوتاناپیشتیم در اسطوره گیلگمش 


خدایان تصمیم گرفتند بشر را با طوفانی عظیم نابود کنند. اما ائا (خدای خرد) در خفا به اوتناپیشتیم هشدار داد و دستور داد که کشتی بزرگی بسازد و خانواده خود، چند انسان دیگر و نمونه‌هایی از حیوانات را در آن جای دهد. طوفان وحشتناک چندین روز زمین را دربرگرفت و همه چیز را ویران کرد. پس از آرام شدن آب‌ها، اوتناپیشتیم پرنده‌هایی مانند کبوتر و کلاغ فرستاد تا خشکی را بیابد. در نهایت، کشتی بر کوه نصیر (مشابه آرارات) آرام گرفت و او قربانی‌هایی برای خدایان تقدیم کرد. خدایان که از بوی قربانی خشنود شدند، به اوتناپیشتیم جاودانگی بخشیدند.




ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد