یگانه پرستی

درباره خداوند و معنویت

یگانه پرستی

درباره خداوند و معنویت

سلوک قرآنی

شاگرد خدای رحمن بودن”

□ قرآن کتابی اسراری و پر رمز و راز است. آن را نباید بر اساس منطق‌های ذهنی بررسی کرد و فهمید و فهماند. این کتب ذهنی‌اند که بر اساس منطق‌های ذهنی و صوری بررسی می‌شوند. کتب وحیانی و اسراری خود منطق و میزان دیگری دارند. کتابی که مملو از رمز و راز است ابتدا باید رمزگشایی گردد.

□ شیوهٔ فهم قرآن را باید از شیوهٔ تعلیمی خود خدای رحمن اخذ نمود؛“الرَّحمٰنُ عَلَّمَ القُرآنُ”! آنان‌که شاگردان خدای رحمن نیستند ، آنان که مَربُوب او نیستند، و هرگز شاگردی‌اش نکرده‌اند، کجا قرآن را فهمیده‌اند؟ کسانی‌که به زعم خود تلاش می‌کنند تا تمامی آیات قرآن را توجیهات ذهنی کنند قطعاً در اشتباه‌اند. تیر در تاریکی می‌اندازند. و برای همین است که هیچگاه موفق نبوده و نیستند. مفسران ذهن‌گرا  چیزی را حل نمی‌کنند بلکه همواره سؤالی بر سؤالات می‌افزایند. برای فهم مغز قرآن باید شعور ما و نگاه ما تغییر کند. باید زبان و منطق خود قرآن را از صاحبش دریافت. نه اینکه منطقی از بیرون بر آن تحمیل کرد. به تعبیری امروزین ؛ این رایانه ویندوز مخصوص خود را دارد و ویندوزهای دیگر روی آن جواب نمی‌دهد.

□ اینکه نافهمی‌هایمان از برخی آیات را بخواهیم با مشتی توجیهات ذهنی و مشتی قیاسهای من‌درآوردی رفع و رجوع کنیم ، نامش تفسیر و کلید فهم قرآن نیست. اتخاذ این‌ روش‌ها موجب بدفهمی و بروز اشکالات عدیده و سؤالات بیشتر می‌شود. قرآن اهل دارد. هر کسی که صرف و نحو و لغت عرب بداند که اهل قرآن نیست. اهل قرآن ، اهل‌الله و خاصان اویند. پس مراقب باش مبادا فریبکاران و سوءاستفاده‌کنندگان آیه یا آیاتی بر تو بخوانند و تو را ترغیب و تهییج به آسیب‌زدن به دیگران کنند. فریبکاران و سوءاستفاده‌کنندگان در طول تاریخ کسانی‌اند که همواره خود را به تمامی حق و مخالفانشان را به تمامی باطل می‌انگارند. پس هشیار باش که امروزه هشیاری باعث نجات است.
مسعود ریاعی



روح قرآن"

□ برخی فقط جلد قرآن را می‌بینند.
مراد از جلد ، لباسهایی از امور دنیوی است.
اینان جز فهم دنیوی ، دریافت دیگری از قرآن ندارند. همواره با پیش‌ذهنی‌هایشان سراغ آن میروند و تفسیر و تعبیرشان منبعث از امور دنیوی است. حتی اگر از معنویت سخن  گویند ، باز مرادشان فزون طلبی و بهشت‌خواهی و برخورداری بیشتر است. اینان اهل ظاهرند.

□  برخی عمیق تر می‌شوند و جلد را می‌گشایند و لباسهای امور دنیوی را کنار می‌زنند. اینان جسم قرآن را می‌بینند. یک پیکره‌ی نورانی یا همان انسان نورانی که احادیث از آن خبر داده‌اند. چنین کسانی در این وجه ، الگویی زنده را می‌بینند که برخوردار از جذابیتی خیره کننده است. اینان اهل بصیرت‌اند

□ و اما قلیلی که "اُولی الاَلباب"‌اند ، لطفِ الهی شامل حالشان شده و روح این جسم نورانی را نظاره‌گر می‌شوند.
"وَ کَذلکَ اَوحَینا اِلَیکَ رُوحَاً مِن اَمرِنا ما کُنتَ تَدرِی مَا الکِتابُ وَ لَلاِیمانُ"
(و اینچنین ؛ ما روحی را بر تو افکندیم در حالیکه نمیدانستی کتاب چیست و ایمان کدام است)! اینان که روح قرآن را مشاهده کرده‌اند ، همه‌ی عوالم را یکجا و در وحدتی اسرارآمیز دیده‌اند ، و اولین و آخرین برایشان هویدا گشته است.

□ چنین کسانی در سکوتی اسراری و در بی‌سؤالی بسر میبرند. زیرا چنین مشاهده‌ی متعالی‌ای ، جایی برای سؤالی باقی نمی‌گذارد. پس بدیهی است که این سه گروه ، فهم و دریافت یکسانی از قرآن نداشته باشند.
مسعود ریاعی



زبان قرآن

زبان دین به ویژه زبان قرآن ، نه زبان فلسفی است، نه زبان دانش متعارف است ، نه زبان حقوقی و سیاسی است ، نه زبان شعر و داستان سرایی است ، و نه حتی زبانی دقیقاً بر اساس گرامر‌های معمول است.

□  زبان قرآن، الهی است. کسی زبان قرآن را بدرستی می‌فهمد که پیش از هر چیز خداشناس باشد. و کسی خداشناس نیست مگر آنکه بسویش سلوک کرده و به سرچشمه‌ی کتاب واصِل شده باشد. زیرا این کتاب نازل شده از سوی پروردگار جهانیان است. و زبان خدا، خاص خود اوست، و این زبان خاص را تنها میتوان با تعلیم و حضور خود او فهمید ، چه "الرَّحمَنُ عَلَّمَ القُرآنَ" (خدای رحمان، تعلیم دهنده‌ی قرآن است)!

□ آنها که از سلوک قرآنی بی‌بهره‌اند، و صرفاً با پیش ذهنی‌های  فلسفی، علمی، حقوقی، سیاسی، حکمی، اخباری، لغوی و غیره خو گرفته‌اند و به ذهنیات‌شان دلخوشند، با رجوع به قرآن، تنها همان ذهنیت‌های خودشان را خواهند دید، نه تمامیت آیات خدا را. برای همین است که تفسیر به رأی مورد مذمّت قرار گرفته است. منظور از تفسیر به رأی این است که پیشاپیش دارای رأی و نظری باشیم و برای اثبات همانها به سراغ قرآن برویم. یعنی قرآن را به استخدام خواسته‌ها و برداشت‌های خود بگیریم. و این کاری است زشت و خسارت بار که متأسفانه در طول تاریخ فجایع بسیاری آفریده است.

□ یک سالک حق ، وقتی که سراغ قرآن می‌رود، کاملاً تسلیم و خالی‌الذهن است. او هیچ رأی و نظری ندارد که بخواهد به کتاب خدا تحمیل کند. او آمده است تا نظر خدا را دریافت کند و تسلیم وار با آیاتش سلوک نماید.

□ ای دوست ! قرآن کریم ، کتاب سلوک است و ماجراهای سوره سوره‌ی آن ، سالک را مرحله به مرحله از شرّ نفسش رهایی می‌بخشد و رستگاری هدیه می‌دهد. وقتی این رهایی اتفاق بیفتد ، قرآن حقایق‌اش را آشکار خواهد نمود. و بدان ؛ فهم زبان الهیِ قرآن، تنها در چنین سلوکی عملی و تسلیمی همه جانبه محقق شدنی است.



مقاله پرسش و پاسخ درباره قرآن کانال پیامبر مهر


آیات خدا فقط دارای یک وجه و یک معنا نیستند. هر کدام در هر مرحله از سلوک معنا و کاربرد دیگری از خود به نمایش می‌گذارند. آیات قرآن کریم دارای وجوه گوناگون و معانی باطنی گسترده است که در هر دوره و زمانه و موقعیتی برای سالکانش مرحله به مرحله به ظهور رسیده و زوایای نادیده را مکشوف می‌سازد.



نکات قرآنی 

اَنزَلنَا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقیٰ"

(ما این قرآن را بر تو نازل نکردیم تا خودت را به سختی بیندازی)!   طه ، ۲


□ قرآن برای سختی و مشقت و دردسر نازل نشده است. کسانی که به بهانه قرآن، هم بر خود سخت می‌گیرند و هم بر دیگران سختی تحمیل می‌کنند، از روح پیام قرآن بی‌خبراند. قرآن کریم کتاب سختی و مشقت نیست. زیرا در دین خدا هیچ حَرَج و سختی نیست. آن کاملاً مطابق با فطرت آدمی است. انسان با آن راحت است. با آن احساس امنیت می‌کند. آن برداشتی که به سختی و مشقت دامن می‌زند و بجای ایجاد آرامش و امنیت، مدام اضطراب و نگرانی به بار می‌آورد ، دین خدا نیست. 


□ "ما اَنزَلنَا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقیٰ". این قرآن برای سختی و به مشقت انداختن نازل نشده است. قرآن یک تذکره و پند است ؛ "تَذکِرَةً لِمَن یَخشیٰ" ؛ آن پندی است برای هر آن که بیمناک است"!

 دقت کن که چه می‌فرماید ؛ آن برای رفع بیم و اندوه است ! زیرا کتاب شفا و رحمت است.


□  ای دوست ، بدترین برداشت‌ها از قرآن، برداشت های سختی‌ساز و مشقت باری است که مردمان را به سختی و مشقت در زندگی می‌کشانَد. قرآن، "اَحسَنُ الحَدِیث" است. بهترین سخن است. پس باید همواره بهترین معنا و تفسیر را از آن استخراج نمود. تفسیر زندگی، تفسیر دوستی و مروّت، تفسیر وحدت و مدارا و همدلی. تفسیر راستی و درستی. تفسیر ها و برداشت‌های مشقت بار و زندگی‌گیر ، "اَحسَنُ تَفسِیراً" نیست. تفسیر‌های مبتنی بر نفرت پراکنی و کینه توزی و خشونت پروری ، "اَحسَنُ تَفسِیراً" نیست. آری "مَا اَنزَلنَا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقَیٰ"! و یادت باشد که بفرموده قرآن ؛ " همواره از بهترین آنچه که از سوی پروردگارتان نازل شده، پیروی نمایید"؛ "وَاتَّبِعُوا اَحسَنَ مَا اُنزِلَ اِلَیکُم مِن رَبِّکُم"! 


□ پس همواره بهترین ها را دریاب. بهترین ها را عامل باش. تبعیت از بهترین‌ها را به تو امر کرده‌اند. و تو بهترین‌ها را در بسم الله الرحمن الرحیم خواهی یافت.



نکات قرآنی

ما یُجادِلُ فِی آیاتِ الله اِلّاَ الَّذِینَ کَفَرُوا”

(در آیات خدا مجادله نکنند جز کسانی که اهل انکار حقیقت‌اند)!  غافر:۴


□ زیرا مجادله کردن با انکار تواَم است. ریشه در انکار دارد. هیچ عقل سلیمی چیزی را که نمی‌داند و از حقیقت آن بی‌خبر است ، انکار نمی‌کند. یک سالک آیات خدا را تدبر می‌کند ، تحقیق و پژوهش می‌کند ، نه انکار. انکار کردن ، آن هم بدون آگاهی از حقیقت امر ، خبط و نامعقول است. بحث و پژوهش یک چیز است ، جدل و انکار چیز دیگریست. فرق این دو را باید به نیکی دریافت. انکار چیزی تنها زمانی صحیح و قابل اتکاست که ریشه در خِرَد و شهودی یقینی داشته باشد. انکار چیز نفهمیده و ندانسته ، یک حماقت است. ارزش نیست. محرومیت است. بدان که انکار هر حقیقتی ابتدا گریبان خودِ انکارکننده را می‌گیرد. خودِ او را از آن حقیقت محروم می‌کند. کسی که “حق” و آیات حق را انکار کند ، به واقع خود را محروم کرده است. به خویشتن خویش و به روح حقیقت جُوی خود ضرر زده است.


□ای دوست ، آیات قرآن تأویل دارد ، ظَهر و بَطن دارد ، مطلق و مقید دارد ، عام و خاص دارد ، ناسخ و منسوخ دارد ،… آیا کسی که ابتدا به ساکن شروع به انکار می‌کند ، آگاه به همهٔ اینها هست؟! اصلاً می‌داند که حقیقت این آیه چیست و راجع به چه عالَمی و چه وضعیتی سخن می‌گوید؟! اگر نمی‌داند ، لااقل توقف کند. انکار نکند. این سالم‌تر است. “نمی‌دانم” و “لا اَدری” را برای همین گذاشته‌اند!


□ ای دوست ، انکار جاهلانه همانقدر مخرّب است که تایید کور کورانه. پس هر برداشتی از آیات را هم تایید نکن. به آیات ایمان داشته باش اما بنده برداشت‌های هر حرّافی مشو ، مگر آنکه خودت آن مفهوم را با روح و قلب و جانت دریافته باشی. و بدان که امروزه سوء استفاده کنندگان از آیات قرآن ، کم نیستند و بسیارند. هر کس هر آیه‌ای را که بتواند به نفع خود و گروه و حزبش تأویل و تفسیر می‌کند ؛ ”کُلُّ حِزبٍ بِما لَدَیهِم فَرِحُونَ”! و یادت باشد که تایید کور کورانه و غلط و ناصواب ، خودش نوعی انکار حقیقت است.



نکات قرآنی

برای هر زمان معینی، کتابی است

"لِکُلِ اَجَل ‌ٍ کِتابٌ "
(برای هر زمان معینی، کتابی است
"اَجَل"، زمان و فرصت معین را گویند، و هر چیزی سرآمد و پایانی دارد؛ "لِکُلِ شَیءِِ اَجَلٌ". [لطفا با دیدن کلمه اَجَل، فکرت به مرگ و میر متعارف نرود تا با هم در معنایی دیگر سلوک کنیم]. اینکه در آیه به کلمه "کتاب" یعنی حکم نوشته شده، اشاره رفته است نشان از پایان دوره ها و گذرا بودن شان است. هر دوره ای برخوردار از انرژیها و آگاهیهای ویژه خود است. حال چه آن یک دوره از زندگی انسان مشخص باشد، و چه یک دوره از حیات جوامع انسانی. نکته این است که هر دوره و زمان معین، بر طبق کتاب خود یعنی متناسب با مقتضیات زمان و مکان خود ره می سپارد و به پایان خود می رود. هیچ دوره ای مثل هم نیست چه آگاهی ها و انرژی هایشان یکسان نیست. کسی نمی تواند و نباید آگاهی های عصر اموی و عباسی و صفوی و غیره را که به واقع اَجل شان در آن بسر آمده، به عصر کنونی که خود آگاهی های خود را دارد، تلقین و تحمیل کند. چنین کاری یک خسارت بزرگ و خروج از زندگی حکیمانه است. کتاب اَجل ما، مجموعه آگاهی های دوره ی خود ماست، که در وجود خود ما ثبت است و اکنون نیز در آن به سر می بریم. قرآن کریم چنان پر بار است که برای هر اَجل و دوره ی معینی، سخن متناسب با همان دوره را داراست. به عبارتی هر قومی در قرآن، چه آنها که در گذشته بوده اند و چه آنها که بعداً می آیند، حال و روز خودشان را دارند. کتاب، واحد است اما احکام اداره ی هر دوره از حیات، متناسب با شعور و آگاهی های همان دوره است. در روایات داریم که قرآن یک کتاب جاری است و هنوز بسیاری از آیاتش به وقوع نپیوسته اند. و این آن نکته ی حیات بخشی است که نسل های هر دوره باید بدان توجه کنند. یعنی شبیه خود و هماهنگ با دوره ی خود باشند، نه مقلد دوره های دیگر. زیرا اَجَل شان با اَجَل هر دوره ی دیگری متفاوت است. به قول قرآن: "تِلکَ اُمَّهٌ قَد خَلَت لَها ما کَسَبَت وَ لَکُم ما کَسَبتُم " (آنها مردمانی بودند که اکنون در گذشته اند؛ دستاوردشان مالِ خودشان و دستاورد شما نیز از آنِ خودتان



قرآن جامع اضداد”
- قرآن هم “هادی” است و هم “مُضِلّ”. هم هدایتگر است و هم گمراه‌کننده و خسارت‌زن.
‌اگر ظالم باشی، گمراهت می‌کند و خسارتت می‌زند؛ همچنانکه خود می فرماید؛ “وَ لا یَزِیدُ الظالِمِینَ اِلّا خَساراً”!
‌و اگر براستی حقیقت‌‌طلب باشی، تو را به بهترین راه‌ها هدایتگر است؛ همچنانکه خود می‌فرماید؛ “یَهدِی لِلَّتِی هِیَ اَقوَم”!


مسعود ریاعی کانال آثار 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد