خطا نکن ، و این خدا را از خدایی نینداز. بگذار خدا همواره در وجودت حیرت به پا کند ، "ناشناختگیِ" او ، فرزانگی بیافریند. بگذار نه این باشد و نه آن. بگذار هر آن ، نامحدود تو را ببلعد. زیرا خدای وصف شده و محدود ، دیگر نمیتواند از جاهای وصف ناشده ، بر تو رحمت آرد ، زیرا تو وصفش کردهای و خدا ، همواره به شکل گمان بندهاش در میآید "اَنا عِندَ ظَنِّ عَبدِی بِی".
برای تو همان میشود که به او گمان بردهای. و گمان محدود و توصیف شده ، تو را با محدودیت و حصار روبرو میکند. بگذار خدا لایتناهی و غیر قابل وصف و مافوق تصور باقی بماند. این به نفع توست. بگذار هر آن ، از هر جا و ناکجایی بر تو ببارد. در برابر او خاموش باش ، ساکت باش ، و فقط او را بپذیر و هیچگاه ذهن را به تحلیلش آلوده مکن.
مسعود ریاعی
خدا را چگونه می شناسی؟! چه گمانی به او بُرده ای؟ زیرا او در ظن و گمان تو بسر میبرد! "أنَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی بِی" (من نزد گمان بنده ام بسر میبرم). چه گمانی به او داری. پس با همان روبرو می شوی. همان از آنِ توست! خدای من، رحمن است. سرچشمۀ عشق و محبت است. زلال بخشندگی است. فَیَضان رحمت است. جز این خدا خدایی نمی شناسم.
“یَهدِی مَن یَشاءُ اِلیٰ صِراطٍ مُستَقِیمٍ”
(هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند)نور : ۴۶
دقت کن
نمیگوید هر که را که عالِم باشد،
نمیگوید هر که را که عابد و زاهد باشد،
بلکه میفرماید هر که را بخواهد!
پس هرگز از رحمت خداوند ناامید مباش هرچند خود را گناهکار بدانی. به خداوند بخشنده و مهربان ظن نیک داشته باش، چه هر کس با همان گمانی که دارد با او لقاء خواهد داشت.
پس با قلبت از آن یگانهٔ بینیاز بخواه که جزو این “مَن یَشاء” باشی. که اگر باشی رستگاریات قطعی است. مهم نیست کهای و کجایی. هر که باشی و هرجا که باشی، به بهترین راهها هدایت میشوی. هرگز در نمیمانی و وصولت به حقیقت قطعی است.
مسعود ریاعی