یگانه پرستی

درباره خداوند و معنویت

یگانه پرستی

درباره خداوند و معنویت

باورهای مانی

معنای نام مانی 


مانی را نامی آرامی می دانند که در متون پارسی میانه به فرشته و پیامبر روشنی معنی شده‌است. بنا بر نظر گروهی دیگر از پژوهشگران 

کلمه «مانی» در زبان فارسی باستان ریشه دارد و معنی آن «اندیشمند» است.



جهان بینی مانوی


مانی جهان را صحنه نبرد میان دو اصل ازلی می‌دانست:

نور: مظهر خداوند، خیر، آگاهی و روح

تاریکی: مظهر شر، جهل، ماده و شهوت

به باور او، بخش‌هایی از نور در جسم انسان و ماده اسیر شده‌اند و هدف دین، رهایی و بازگشت این نور به قلمرو آسمانی است.


مانی دو اصل نور و تاریکی رو ازلی می‌دونه،

اما در جهان‌بینی‌اش، پیروزی نهایی با نور و خداست.

یعنی:

اگرچه تاریکی ازلی است، اما فاسد و محکوم به شکست است.

نور پاک، کامل، هوشمند و ایستا است.

تاریکی ناآگاه، متلاطم، شهوت‌زده و ناپایدار است.

در نهایت، خداوند نور با حکمت و برنامه‌ریزی،

ذرات نور را نجات می‌دهد

و جهان تاریکی را به حاشیه تبعید می‌کند.

پایان جهان در مانویت

بعد از فرایند طولانی نجات،

ذرات نور به قلمرو نور بازمی‌گردند.

جهان ماده (ساخته از مخلوط نور و تاریکی)

منحل یا بسته می‌شود

و دیگر هیچ امکان تماس بین این دو جهان وجود ندارد.

مانی این پایان را "پیروزی بزرگ" می‌نامد.

اما جالب اینجاست که برخلاف ,دیدگاه زرتشتی این پیروزی به‌معنای نابودی تاریکی نیست،

بلکه جداسازی کامل و نهایی است؛ یعنی:

نور در قلمرو خودش؛ تاریکی در اسارت خودش؛ برای همیشه می مانند



مانی جهان مادی را آفریدهٔ اهریمن و جهان معنوی و روحانی را آفریدهٔ خدای روشنایی یا همان زروان می‌دانست. از این رو همیشه کشمکش میان جسم و ماده وجود دارد. مانی راه نجات را افزایش معرفت و شناخت و خودآگاهی می‌دانست و بر این باور بود که بشر با آگاهی می‌تواند پس از مرگ به سرای جاودانهٔ نور -که همان بهشت روشنی است- بشتابد. او روح و آرامش حاکم بر بهشت جاودان را نیروانا می‌نامید. در عقاید مانوی روح در اسارت ماده وجود دارد و رگه‌ها و آثار نورالهی را در تمامی پدیدها ی طبیعت می‌توان یافت و با پایان جهان این انوار آزاد و به ذات اصلی خود که سرزمین روشنایی است باز خواهند گشت. خدای بزرگ همان خدای روشنایی است که زروان نام دارد و پنج تجلی اصلی او عبارتند از:عقل، فهم، هوش، تفکر، تأمل. انسان می‌بایست به پاره‌های نور خود توجه کرده و با پرهیز از هرچه به جسم مربوط می‌شود روح خود که حاوی نورالهی است را از درون بدن آزاد نماید


بر اساس منابعی که به ما رسیده مانی معتقد بود که زروان تاریکی را خلق نکرده؛ اما در نهایت قانون برتر خداوند نور (زروان)آن را محدود کرده و سرانجام مغلوب خواهد کرد.



جهان پس از مرگ 


در کیش آیین مانوی صحبت چندانی از نظام جزا و پاداش نمی‌شود. باورهای آنان بر این استوار است که اصل نور از اصل ظلمت جداست و کسی سزاوار رسیدن به نور و سرزمین روشنایی است که از بدی‌ها منزه شده باشد. از این رو انوار پاک و روح انسان‌های معتقد به دین که در رده دینی برگزیدگان یا بالاتر بوده و سختی‌ها و مشقت‌های زندگی پرهیزکارانه را تحمل کرده باشند توسط فرشته‌ای که از جانب هرمزدبغ آمده به سوی بهشت نو و از آنجا به سوی منشأ ابدی نور که همان جایگاه زروان است، رهسپار می‌شود افرادی که معتقد به دین مانوی هستند ولی تاب تمامی ریاضت هارا نداشته و هنوز به‌طور کامل دل از لذات و دلبستگی‌های دنیوی نگسسته‌اند در رده دینی نیوشایان قرار می‌گیرند. نیوشایان به دلیل اینکه هنوز دارای ناپاکی‌های دنیوی هستند و دلبستگی دارند پس از مرگ با یک فرشته و یک دیو مواجه می‌شوند. او جانب فرشته را می‌گیرد و فرشته در یک کشمکش او را از دست دیوان نجات می‌دهد. با این‌حال فرد نیوشاگ هنوز شایستگی ورود به بهشت روشنایی را ندارد و برای همین باید در دنیا بماند چندان تا پاک شود و مجدد به جهان بازگردانده می‌شود و در جسمی دیگر حلول می‌کند و این پدیده را تناسخ می‌گویند و در مانوی این تناسخ را دردناک و رنج‌آور دانسته و در اصطلاح سمسارا می‌نامیدند. روان افرادی که در دین مانوی نباشند خوب یا بد همگی به سرزمین ظلمات یا همان دوزخ مانوی افتاده و از رسیدن به سرزمین روشنایی محروم می‌شوند.

مانی



مانی زادهٔ ۱۴ آوریل ۲۱۶ م  فیلسوف، شاعر، نویسنده، پزشک، نگارگرو بنیان‌گذار آیین مانوی است. او از پدر و مادر ایرانی منسوب به بزرگان اشکانی در بابل نزدیک تیسفون زاده شد. او آیینی را بنیان نهاد که طی قرنها در سرزمین‌هایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت


پدرش جز فرقهٔ مغتسلهٔ الخسائیه  بود. در سن دوازده سالگی، مانی نخستین وحی و مکاشفه خود را دریافت کرد و فرشته‌ای به نام التوم (سریانی به معنای همزاد)با او سخن گفت و از او خواست که فرقهٔ مغتسله را رها کند و بر او رازهایی را آشکار کرد


مانی تا دوازده سال مکاشفاتش را پنهان نگاه داشت آنگاه در بیست و چهار سالگی مردم را به آیین خویش دعوت کرد


این آیین در زمان کوتاهی بر پهنهٔ پهناوری از جهان آن روزگار مانند خاورمیانه، اروپا، شمال آفریقا، هند، چین و آسیای میانه سایه گستراند؛


دربار شاپور اول ساسانی و هرمز یکم به  دین او امکان گسترش دادند،( بعد از آن مانویت هیچ گاه دین رسمی نشد) ولی در دوره‌ی بهرام اول، مانی با مخالفت شدید موبدان زرتشتی روبه‌رو شد. سرانجام در حدود سال 276 میلادی، زندانی و کشته شد.


پس از مرگ مانی در 276 میلادی، پیروان او از ایران به سرزمین‌های مختلف (از جمله مصر، هند، آسیای میانه و روم شرقی) مهاجرت کردند.

قرن 4 و 5 میلادی، زمان اوج گسترش مانویت در منطقه بود. با ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی و فشار امپراطوران روم به تدریج دین مانویت  کمرنگ شد. مانویان در اروپا با تغییر نام تا قرن ۱۲میلادی دوام آوردند.


 از  قرن ۸ تا ۱۱ میلادی دین مانویت همچنان در آسیای میانه، ترکستان شرقی و چین به‌ویژه در مناطقی چون ترکستان، مغولستان، و چین غربی پیروان خود را داشت و در چین تا قرن چهاردهم میلادی به حیات خود ادامه داد. با توجه به مخالفت ها و حملات شدید مسلمانان، بوداییان و مسیحیان، این دین بعد از نهصد سال از میان رفت ولی بر سایر مذاهب و فرقه ها اثر گذاشت


آیین مانوی


 دین مانی که به نظر می رسید از ترکیب چند مذهب و دین مختلف: 


زرتشتی، زروانی، میترایی، مسیحی، گنوسی، 

مندایی، بودایی و جین پدید آمده بود، ریشه تعلیماتش نیز به این عقاید بازمی‌گشت.



کیش مانوی ایذا و آزار جانداران، خاموش نمودن و آلودن آتش، تخریب منابع گیاهی و آلودن آب را ناپسند می‌شمرد. بر طبق عقاید مانویان، داشتن برده و کنیز و غلام مجاز نبوده و اصول دهگانه‌ای را برای نجات خود قائل بودند که عبارت بود از ایمان به خدا و بزرگی‌های چهارگانه‌اش (روشنایی و قدرت خداوندی‌اش و دانش و پاکی‌اش)، دوستی، بردباری، عقل، راستی، آشتی، شادی، مهربانی، خوش‌اخلاقی، پاکدامنی و عفت



جامعه مانوی به دو گروه تقسیم می‌شد:


برگزیدگان (پاکان): افرادی با زندگی ریاضت‌کشانه، مجرد، گیاه‌خوار، بدون دارایی شخصی، در حقیقت روحانیون مانوی شناخته می شدند برگزیدگان اجازه نداشتند کشاورزی کرده یا پیشه‌ای اختیار کنند که به بهبود جهان کمک کرده و اسباب آسایش را فراهم کنند...


شنوندگان: مردم عادی که به دستورات اخلاقی سبک‌تری پایبند بودند و از برگزیدگان حمایت می‌کردند برخلاف زده‌های بالاتر اینان می‌توانستند ازدواج کرده و صاحب فرزند باشند و پیشه اختیار کنند. اما لازم بوده که مایحتاج طبقه بالاتر را فراهم کرده و یک دهم مال خود را برای پیشرفت و امور روحانی دینی انفاق کنند. نیوشاگان گناهان خود را نزد روحانیان معترف می‌شدند و لازم بوده که در هرماه بمدت یک هفته و هر هفته نیز روزیکشنبه روزه بگیرند. نماز ایشان چهار نوبت در روز بوده که می‌بایست پیش از آن دست و سرپای خود را با آب یا خاک و شن می‌شستند. سه مهر دل و دست و دهان بر آنان واجب بود و نیز می‌بایست از گناهان دهگانه   پرهیز کنند.آنان البته اجازه داشتند که زن اختیار کرده و پیشه اختیار کنند و شراب بنوشند اما همیشه باید مراقب صفای باطن خود نیز می‌بودند و از مال اندوزی پرهیز میکردند. خوردن گوشت برای آنان مجاز بود بشرطی که حیوان را خود نکشته باشند. و باور داشتند روح این افراد پس از مرگ مستقیم به منشأ اصلی خود یعنی روشنی بی پایان بازنگشته و در تن افراد دیگر حلول می‌کند.



فرمانهای مانی برای گروه برگزیدگان


راستی و پرهیز از دروغ

بی‌آزاری و پرهیز از کشتن

پاکیزگی دهان و پرهیز از خوردن گوشت

تکلیف به تزکیه تفس و پاکدامنی

فقر فرخنده


فرمانهای مانی برای گروه نیوشاگان یا شنوندگان


پرهیز از پرستش بتها

پرهیز از دروغ

پرهیز از آزار

پرهیز از کشتن

پرهیز از ارتکاب به زنا

پرهیز از دزدی

پرهیز از ریا

پرهیز از جادوگری

پرهیز از شک به دین

پرهیز از سهل انگاری و بی دقتی در عمل