ای دوست سالکم؛ اگر اختلافی در برداشتها و دریافتها میبینی، این بخاطر اختلاف سطح شعور آدمیان است.
از فهم هر کس میتوانی دریابی که در کدامیک از این لایههای هفتگانه و یا عوالم سبعه به سر میبرد. و اِلّا کلمه واحد است. این میزان شعور انسانهاست که آن را متکثر کرده است.
تناسب آگاهی با حیات”
مراتب آگاهی، همپایهٔ مراتب حیات است. این یعنی جریان حیات همواره با جریان آگاهیِ متناسب با خودش در حرکت است.
هر دورهای از حیات، آگاهی خود را دارد و هر آگاهیای حیات خود را. حیات رو به جلو، آگاهی رو به جلو میطلبد.
در زندگیِ سالم و متعادل، حیات و آگاهی باید در هماهنگی کامل به سر برند. نباید بین آگاهی و حیات فاصله انداخت.
دانستگیهای مرده و ناکارآمد به درد حیات زنده نمیخورد.
حیات زنده، آگاهی زنده میخواهد. اگر کسی این مهم را درک نکند و در تناسب ایندو اختلال ایجاد کند، بیشک زندگیِ خود را به تاریکی رانده و فرصت رشد و تعالی را از خود سلب کرده است.
نکات قرآنی
فَوقَ کُلِّ ذِی عِلمٍ عَلِیمٌ
(بر فراز هر صاحب علمی، دانایی برتر و دیگر است)
این آیه به وضوح به تو میگوید که نباید در حصار هیچ علمی بمانی. اسارت علمی بدترین اسارت هاست. اینکه تصور کنی آنچه را که دریافتهای تام و تمام است و بالاتر از آن دگر چیزی نیست. این همان بیماری جزمینگری است که گریبان جهان امروز را گرفته است. ایدئولوژی های گوناگون و تعصبهای مختلف از همینجا سر بر آورده اند. قرآن هرگز دروازههای آگاهی را نبسته است. بلکه همواره بسوی آگاهی نامحدود و مرحله به مرحله اشاره دارد. و راه درست و رستگاری نیز همین است. دانستگی اگر زاد و ولد نکند، اگر بارور نشود، تبدیل به زندانی تاریک و خفقان آور میگردد. ایدئولوژی های مختلف در سراسر جهان از این رو راه به جایی نمیبرند که به یک دانستگی جزمی و لایتغیر چسبیدهاند و تنها فقط همان را درست و به حق میدانند. بی شک چنین کسانی از برکات این آیهی شریفه محروم اند. گویی نمیخواهند بدانند که بر فراز هر صاحب دانش و ایدئولوگی، دانایی فراتر و بزرگتری هست. ای دوست، قرن جدیدِ پیش رو، عصر فهم و عمل به این آیه شریفه است. قرن گذشته، گذشت! آن عصر ظهور انواع ایدئولوژی های رنگارنگ بود که هر کدام از سرزمین های مختلف با داعیهی نجات و مدیریت جهانی، سر بر آوردند و البته جز خسارت و ویرانی و تاریکی بیشتر نیز به بار نیاوردند. رهایشان کن که عصر پیش رو، عصر نقد ایدئولوژی ها و رهایی از آنهاست. و این اتفاقی جهانی است که در شُرُف افتادن است. زیرا “فَوقَ کُلِّ ذِی عِلمٍ عَلِیمٌ”! این جهان بسوی “عَلِیمٌ” به پیش می رود. بسوی دانایی برتر! باید با جریان “عَلِیمٌ” هماهنگ بود، آن به آن، تسلیم آگاهی برتر بود. چه هر کس با آن هماهنگ نباشد، فرصت حیات طیبه اش را باخته است.
ای دوست، مراتب آگاهی همچون نردبان است. بر فراز هر پله که گام نهی، پله ای دگر بر فراز آن قد علَم کرده است. این یعنی هر لایه ای از آگاهی را که درک کنی، لایهی دیگری از آگاهی انتظارت را میکشد. بدان که عصر پیش رو، عصر عروج به لایهی دیگر آگاهی است. پس با جریان “عَلِیمٌ” هماهنگ باش و جزم اندیشی را در قلمرو های مختلف اندیشه، رها کن، و با تأسی به این آیهی شریفه، نسبت به جریان آگاهی باز و پذیرا باش.
برگرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی
نکات قرآنیبرای هر زمان معینی، کتابی است!
"لِکُلِ اَجَل ٍ کِتابٌ "
(برای هر زمان معینی، کتابی است!)
"اَجَل"، زمان و فرصت معین را گویند، و هر چیزی سرآمد و پایانی دارد؛ "لِکُلِ شَیءِِ اَجَلٌ". [لطفا با دیدن کلمه اَجَل، فکرت به مرگ و میر متعارف نرود تا با هم در معنایی دیگر سلوک کنیم]. اینکه در آیه به کلمه "کتاب" یعنی حکم نوشته شده، اشاره رفته است نشان از پایان دوره ها و گذرا بودن شان است. هر دوره ای برخوردار از انرژیها و آگاهیهای ویژه خود است. حال چه آن یک دوره از زندگی انسان مشخص باشد، و چه یک دوره از حیات جوامع انسانی. نکته این است که هر دوره و زمان معین، بر طبق کتاب خود یعنی متناسب با مقتضیات زمان و مکان خود ره می سپارد و به پایان خود می رود. هیچ دوره ای مثل هم نیست چه آگاهی ها و انرژی هایشان یکسان نیست. کسی نمی تواند و نباید آگاهی های عصر اموی و عباسی و صفوی و غیره را که به واقع اَجل شان در آن بسر آمده، به عصر کنونی که خود آگاهی های خود را دارد، تلقین و تحمیل کند. چنین کاری یک خسارت بزرگ و خروج از زندگی حکیمانه است. کتاب اَجل ما، مجموعه آگاهی های دوره ی خود ماست، که در وجود خود ما ثبت است و اکنون نیز در آن به سر می بریم. قرآن کریم چنان پر بار است که برای هر اَجل و دوره ی معینی، سخن متناسب با همان دوره را داراست. به عبارتی هر قومی در قرآن، چه آنها که در گذشته بوده اند و چه آنها که بعداً می آیند، حال و روز خودشان را دارند. کتاب، واحد است اما احکام اداره ی هر دوره از حیات، متناسب با شعور و آگاهی های همان دوره است. در روایات داریم که قرآن یک کتاب جاری است و هنوز بسیاری از آیاتش به وقوع نپیوسته اند. و این آن نکته ی حیات بخشی است که نسل های هر دوره باید بدان توجه کنند. یعنی شبیه خود و هماهنگ با دوره ی خود باشند، نه مقلد دوره های دیگر. زیرا اَجَل شان با اَجَل هر دوره ی دیگری متفاوت است. به قول قرآن: "تِلکَ اُمَّهٌ قَد خَلَت لَها ما کَسَبَت وَ لَکُم ما کَسَبتُم " (آنها مردمانی بودند که اکنون در گذشته اند؛ دستاوردشان مالِ خودشان و دستاورد شما نیز از آنِ خودتان!)
برگرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی
آگاهیهای جدید و دریافتهای نو”
حقیقت با آنکه در ذات خود یگانه است، اما در جریان همیشه جاری حیات امری پویا و متغیر مینماید. امروز در شأنی است و فردا در شأنی دگر.
“کُلَّ یَومٍ هُوَ فِی شَأنٍ”.
حق هر روز تجلّی خاص خود را دارد. کار خود و موقعیت خود را دارد. چه بسا دیروز چیزی برایت کاربرد داشت و امروز چیز دیگری برایت کاربرد داشته باشد. چه بسا دانش دیروز کفایت امروز را نکند و داروی دیروز علاج درد امروز نباشد. این آیه شریفه به صراحت بیان میکند که بنیادگرایی دینی به معنای واپسگرایی امروزیاش از اساس غلط است. خلاف مشی قرآن و اسلام است.
□ سالک حق کسی است که با جریان زندهٔ حق هماهنگ به پیش میرود. چه نیک میداند که هدایت امری پویاست. لایه لایه است. برای گذر از هر مرحله از حیات باید با جریان زندهٔ هدایت الهی همراه و هماهنگ بود و با چشم حقشناس حقیقت هر روزه را در هر موقعیتی تشخیص داد. بدان جزماندیشی از بزرگترین موانع سلوک اِلَی الله است. سالکانه از این مانع گذر کن. هر روز آمادهٔ آگاهیهای جدید باش. آمادهٔ دریافتهای نو و ارائهطریقهای زنده و بیمانند حق باش. در سطح نمان و راضی نشو که در سطح بمانی، چه در پیش رویات مراحل عدیده و عمیق بسیار است و هر مرحله نو به نو آگاهیهای خاص خود را میطلبد.
مسعود ریاعی
این جهان به پویایی خودش زنده است. خداوند آن را پویا آفریده است. این یعنی چیزی که امروز هست همان چیزی نیست که دیروز بوده است. این جهان آن به آن در حال تحوّل و تطوّر است. فلذا نمی توان آن را با یکسری قوانین جزمی و لا یتغیّر اداره کرد. خداوند خود آن را به پویایی اداره می کند. یکی از دلایل بیشمار بودن اسماء خدا همین است. هر فصل و دوره ای را اسمی حاکم است “وَ لا تَکرارَ فِی التَجَلّی”! فلسفه ی وجودی ناسخ و منسوخ نیز همین است. هم آیات ناسخ و منسوخ دارند و هم احادیث. این یعنی حکمی که دیروز کاربرد داشته، ممکن است امروز کاربرد نداشته باشد. آیات و احادیث، عام و خاص دارند، مطلق و مقید دارند، ظَهر و بَطن دارند… کسی که خالی از چنین درایتی باشد نه قرآن را شناخته نه احادیث را. اینطور نیست که هر که دلش خواست آیه یا حدیثی را برای هر زمان و موقعیتی تجویز کند. همچنانکه نمی توان هر دارویی را در هر زمان و موقعیتی تجویز کرد. چنین کاری نه تنها حلّال مشکلات نیست بلکه دردسر ساز است. بدون شناخت مقتضیات زمان حکم راندن به حق ممکن نیست. زیرا آگاهانه نیست. حاکمیت پویا حاکمیت الهی است. و این فهم می خواهد و حکیم با درایت می طلبد. عالم به دین خدا کسی است که این نکته را به خوبی دریافته و برای هر عصری و نسلی کاربردی ترین شیوه های رشد و تعالی را تقدیم کند.
مسعود ریاعی